حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

19 شوال 1445 Saturday, 27 April , 2024 تعداد کل نوشته ها : 1454×

اطلاعیه ها

کمیته فرهنگی فدراسیون شهید شاخص تنیس روی میز در سال ۹۹ را معرفی کرد

شناسه : 3228 10 اردیبهشت 1400 - 13:54 1289 بازدید ارسال توسط :

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فدراسیون تنیس روی میز ، کمیته فرهنگی فدراسیون تنیس روی میز ، شهید دکتر مجتبی عابدیان از شهدای مدافع سلامت و از بازیکنان تنیس روی میز استان مازندران در روز ۲۱ فروردین ماه ۱۳۹۹ که بدلیل ابتلا به ویروس کرونا به شهادت رسید را بعنوان شهید شاخص تنیس روی میز […]

کمیته فرهنگی فدراسیون شهید شاخص تنیس روی میز در سال ۹۹ را معرفی کرد
پ
پ

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فدراسیون تنیس روی میز ، کمیته فرهنگی فدراسیون تنیس روی میز ، شهید دکتر مجتبی عابدیان از شهدای مدافع سلامت و از بازیکنان تنیس روی میز استان مازندران در روز ۲۱ فروردین ماه ۱۳۹۹ که بدلیل ابتلا به ویروس کرونا به شهادت رسید را بعنوان شهید شاخص تنیس روی میز ایران در سال ۱۳۹۹ معرفی کرد . روحش شاد و یادش گرامی

در ادامه مصاحبه با همسر گرامی شهید عابدینیان آمده است :
کمـی از آقـای دکتر عابدیان بگوییـد و یک بیوگرافی از ایشان بدهید.

دکتـر مجتبـی عابدیـان پنجـم دی مـاه ۱۳۴۷ مصادف بـا شـب میلاد امام حسـن مجتبـی (ع)، در شهرسـتان قائمشـهر بـه دنیـا آمـد. پـدر او در کارخانـه نسـاجی قائمشـهر شاغل و مادرشان خانه دار بود؛ او فرزند دوم و پسـر بزرگتر خانواده بود و دو خواهر و یک برادر داشت. دوران تحصیلات ابتدایـی خـودش را تا دوره متوسـطه در زادگاه خـود قائمشـهر گذراند. همسـرم بعد از دوران دبیرسـتان و آغـاز تصمیم گیری برای راه زندگی شـغلی و اجتماعـی از آنجایـی کـه علاقه زیادی بـه علوم دینی داشـت، تصمیم خود را مبنی بر ادامه تحصیل در علوم حـوزوی و طلبه شـدن بـه خانـواده اعلام کـرد. از طرفی آن ایـام مصادف با جنگ تحمیلی عـراق علیه ایران بود و همسـرم هـم مثـل بسـیاری از جوانان آن زمـان، برای اعـزام بـه جبهه های جنـگ از مادر و پـدر خودش اجازه گرفـت؛ امـا نظر مـادر بر این بـود که به خاطر اسـتعداد و توانمندی بهتر اسـت در رشـته پزشکی ادامه تحصیل دهـد و دین خـود را با درمان بیمـاران ادا کند. به خاطر احترامی که برای مادر قائل بود از تصمیم خود منصرف می شود.

پـس دکتر عابدیان در رشـته پزشـکی ادامه تحصیل دادند؟

بلـه، در رشـته پزشـکی دانشـگاه علـوم پزشـکی بابـل تحصیلات دانشـگاهی را شـروع کرد. با اسـتعدادی که در یادگیـری دروس دانشـگاهی داشـت بـه آموختـن و کسـب مهـارت در رشته رایانـه در آموزشـگاه های آزاد، یادگیـری علـوم دینـی و هنـری و همچنیـن بـه فعالیت در رشـته تنیـس روی میـز پرداخـت و در ایـن ورزش سـالیان سـال مقـام قهرمانـی و رتبه هـای برتر کشـوری را هـم کسـب کـرد. بعـد از فارغ التحصیلـی از دانشـگاه علوم پزشـکی بابـل، تابسـتان ۱۳۷۶ دوره نظام وظیفه را به عنوان پزشـک سـپاه پاسـداران و به انتخـاب خود در استان هرمزگان در درمانگاه سپاه شهرستان میناب که از مناطق محروم بود، آغاز کرد. از همان سـال ها بعد از اطلاع از شـرایط سـخت مردم محروم برای دسترسی به پزشـک و درمـان، در روزهـای تعطیل بـه مناطق محروم اطراف میناب می رفت و بیماران را ویزیت می کرد.

در چه سالی ازدواج کردید؟

مـا مهرمـاه سـال ۱۳۷۳ در اواخـر دوران دانشـجویی ازدواج کردیـم. در سـال ۱۳۷۴ صاحـب پسـری بـه نـام علـی راد شـدیم. یکـی از صدها خاطـرات زیبایـی که از محبـت پدرانه او نسـبت بـه تنهـا پسـرش در یـاد مانده اسـت، ایـن بـوده کـه آن زمـان به خاطـر گرمای بسـیار بـالای هـوای جنـوب، بـرق منـازل بـه کـرات و بـه مدت طولانـی قطـع می شـد و بـرای اینکـه پسـر یکسـاله مـا گرمازده نشـود، ملحفه را بـا آب خنک، مرطوب می کرد و بـا بادبـزن بـه خنک کـردن فرزندش مشـغول می شـد. بسـیار خانواده دوسـت و بهتریـن یـاور و دوسـت بـرای همسر، فرزند و خانواده بود.

احتـرام، قدرشناسـی، گذشـت، صبـوری و حـس خوب امنیتی که در کنارش داشتم، در ۲۷ سال زندگی بـا دکتر عزیز فقط خلاصـه ای از خوبی ها و خصلت های نیک اوسـت که فراموش شـدنی نیسـت. همیشـه وقتی نماز می خواند از او می پرسـیدم در سـجده هایت از خدا چـه می خواهی و چه دعایی می کنـی؟ می گفت از خدا فقط خود خدا را می خواهم و بس. آرزو داشت که بعد از بازنشسـتگی در نقطه ای کوهستانی زندگی کند و علوم دینـی را به صورت کامل آمـوزش ببیند و در خلوت خود به عبادت و تحقیق در امور دین بپردازد.

دکتر عابدیان کار خود را از کجا شروع کردند؟

بعد از پایان دوران سربازی در سال ۱۳۷۷ در بیمارستان تأمین اجتماعی سمنان مشغول به کار شد و سمت های مختلفـی ماننـد مدیـر بیمارسـتان و کارشـناس درمـان اسـتان را داشـت و سـعی می کرد خالصانه انجام وظیفه کند. بعد از مدتی با قبول مسئولیت سرپرستی درمانگاه تأمین اجتماعی شهرسـتان های چالوس و بعد از مدتی نکا و سپس به شهر، کارهای بسیاری را در ارائه خدمات درمانـی در دوران مدیریـت خـود بـه یـادگار گذاشـت. امـا دکتـر عابدیـان بـه دلایـل شـخصی، مهرمـاه ۱۳۹۲ از سـمت ریاسـت درمانـگاه به شـهر کناره گیـری کـرد و در بخـش اورژانـس بیمارسـتان بوعلـی نـکا در کسـوت پزشک اورژانس به طبابت خود ادامه داد و با دلسوزی و مردم داری روند درمان بیماران را انجام می داد.

آقای دکتر از چه ویژگی های رفتاری و خلقیاتی برخودار بود؟

همـه می گفتنـد دکتـر بسـیار مظلـوم بـود؛ امـا ایـن مظلومیـت دلیـل بر ناتوانـی او نبود بلکه یـک انتخاب و یک مسـلک رفتاری درسـت بـرای نشـان دادن خصلت گذشـت و ایثـار بـود؛ البتـه که بسـیار حق طلـب و آزاده بود و به رعایت انصاف و عدالت بسـیار اهمیت می داد. آرام و مهربـان و همیشـه خنـدان بـود، زندگی را سـخت نمی گرفـت. خلـوص نیت بـا ذات پاکش عجیـن بود. به غریبه و آشـنا، دوسـت و دشـمن محبت می کـرد و هیچ حرف یا رفتار ناشایستی را از دیگران به دل نمی گرفت.

در طـول دوران زندگـی باارزشـش هـر چقـدر پخته تـر می شد، وارسته تر هم می شد. به جرأت می توان گفت از شـریف ترین، رئوف ترین، با گذشـت ترین و مهربان ترین انسـان های روی زمین بـود. گواه ایـن صحبتم حدیثی از امـام صـادق (علیـه السلام) اسـت. بهشـتیان چهـار علامـت دارنـد: روی گشـاده، زبانـی نـرم، دلـی مهربان و دسـتی دهنـده و شـهادت می دهم که همه این ها در وجود پاک دکتر یک جا جمع شده بود.

بیمـاران سـعی می کردنـد در شـیفت های کاری او بـه بیمارسـتان مراجعـه کننـد و معمـولاً آن چنـان کـه خودشـان می گوینـد با یک نسـخه او درمان می شـدند. اکثر کشیک های بیمارستانی او در ساعات کاری شبانه بود؛ با وجودی که به خاطر سختی کار و بی خوابی های شـبانه همیشـه خسـته بود اما هـر زمانی هرکسـی از او تقاضای کمـک می کرد، دریغ نمی کـرد. می توان گفت زنگ موبایل او برای مشاوره های پزشکی و یا درخواست کمـک، قطـع نمی شـد و امـکان نداشـت تماسـی را بی پاسـخ بگـذارد یـا از روی عمـد پاسـخ ندهـد. زندگی کاملاً آرام و بی حاشـیه ای داشـت؛ امـا از دغدغه هـای اصلـی زندگـی اش ارائـه خدمـات رایـگان درمانـی برای همه سـطوح جامعه بـود و بارها روش پیشـنهادی خود را بـا سـازمان های ذیربـط در میـان گذاشـته بـود؛ امـا اجـل مهلتـی برای دسـتیابی به این هـدف برایش باقی نگذاشت.

دکتر عابدیان چه زمانی به ویروس کرونا مبتلا شد؟

همزمـان بـا شـیوع بیمـاری کرونـا دکتر هـم به مـداوای بیمـاران مشـغول بـود و در شـرایطی کـه حدود دو سـال مرخصـی اسـتفاده نشـده داشـت و می توانسـت بـا این مرخصی هـا تعـداد کشـیک های کاری را کاهـش دهد و بـه نگرانـی همسـر و فرزنـد توجه کنـد، اما این بـار هم تا آخریـن تـوان خود برای نجات بیمـاران مبتلا به کرونا در بیمارسـتان بوعلـی نـکا تلاش کـرد. به دکتـر می گفتم: «حداقـل چند روز نرو و حداقل خـودت را از ویروس دور نگهـدار»، اما جـواب می داد: «مردم و همکاران پزشـکم گناه دارند، اگر نروم بار کاری کشـیک های من به گردن آن هـا می افتـد؛ امـا در غـروب یکـی از روزهـای اسـفند سـال ۹۸ بـا منزل تماس گرفت و از احسـاس کسـالت و بیماری خودش توضیح داد و هر چقدر به او اصرار کردم برگرد و در منزل استراحت کن، قبول نکرد. تا زمانی که بـه خاطر ضعف و خسـتگی شـدید ناشـی از بـروز علائم بیماری چند روز در منزل ماند.

بـا شـدت گرفتـن علائـم بیمـاری بـه پیشـنهاد یکی از همکارانـش موافقـت کـرد تـا در بیمارسـتان تأمیـن اجتماعـی نـکا بسـتری شـود؛ در هـر صـورت بلافاصله ادامه مداخلات درمانی توسط پزشک متخصص داخلی شـروع شد؛ اما متأسفانه مشکل اینجا بود که در ابتدای شیوع ناباورانه ویروس، بیمارستان تأمین اجتماعی نکا، تجهیزات کافی و متخصص عفونی مجربی نداشـت و ما مجبـور بودیم دائماً از دوسـتان و بهتریـن همکاران فوق تخصـص دکتـر عابدیـان برای ارائـه بهتریـن درمان ها به او مشـاوره بگیریم و یا آن ها قبـول زحمت می کردند و از سـاری برای درمـان دکتـر می آمدند؛ اما علائـم بیماری بد و بدتر می شـد و تب بالا، سـرفه های شـدید، ضعف و بیحالـی امـان او را بریده بـود. در عین حـال، گلو درد، زخم ناحیه حلق و گلو باعث شده بود تا شرایط استفاده از اکسیژن هم برایش آزاردهنده و طاقت فرسا شود.

میزان اکسیژن خون همچنان کاهش پیدا می کرد، زجر تنفسی باعث شده بود دائماً از همکارانش بخواهد گازهـای خونش را اندازه بگیرند تا در صورت رسـیدن به مرحله خطر، برایش لوله گذاری را انجام دهند که در آن صـورت شـانس بهبـودی هم بسـیار کم می شـد. با همه شـرایط بسیار سختی که داشت به تشویق های دائم من و پسـرمان اهمیت مـی داد، با صبر و تحمـل درحالیکه شـاهد حـال وخیمـش بودیـم، از ماسـک اکسـیژن مخصـوص تنفـس می کـرد، با مـادرش تمـاس تصویری می گرفتم تا دلداریش بدهد و انگیزه ای برای دم و بازدم بیشـتری داشته باشـد. به او می گفتم به خاطر مادر و به خاطـر علـی راد پسـرت تحمل کـن و واقعاً تلاش خود را بـرای تنفس با ماسـک اکسـیژن ادامه داد. شـب بسـیار تلـخ و سـختی را گذرانـد از دسـت ما کاری بـر نمی آمد و بی تـاب بودیـم. نگاهمان به لطف خـدا و معجزه ای بود. مسـتأصل به هر یک از همکارانش که می شـناختم زنگ می زدم و کمک می خواسـتم. در نهایت با وخیم تر شدن شرایط ریه ها و حال بسیار بدش، گفت: یادت باشد کنار پـدرم مـرا خاک کـن و از فرزندش حلالیـت طلبید، به او گفـت: «علـی راد اگـر از بچگیـت تا بـه حال هـر بدی در حقت کردم حلالم کن. خیلی دوستت دارم.» در نهایت سـاعت ۸ صبـح روز ۱۹ اسـفند بـه دلیـل پاییـن آمـدن شـدید اکسـیژن خون و وضعیت وخیم تنفسـی به ناچار همـکاران زحمتکـش او در آی سـی یو مجبـور بـه اینتوبه کردن دکتر و اکسیژن رسانی با دستگاه ونتیلاتور شدند. بعـد از آن تلاش کردیـم تـا بـه بیمارسـتان سـاری او را منتقل کنیم که متأسفانه به خاطر شرایط بسیار ناپایدار جسـمی به محض انتقال از بخش به داخل آمبولانسـی کـه از امکانـات لازم برخـوردار نبود، اکسـیژن خون افت بسـیار زیادی پیـدا می کرد و بالاجبار بـه ادامه درمان در همان بیمارستان نکا ادامه دادیم.

ایـن درمان هـا و افت وخیـز شـدت بیمـاری تـا صبح جمعـه ۲۱ فروردیـن ۱۳۹۹ ادامـه پیـدا کـرد و سـرانجام بعد از تحمل ۴۰ روز درد و رنج حدود سـاعت نه و هفده دقیقـه صبـح همـان روز کـه مصـادف بـا نیمه شـعبان بـود، قلـب ایشـان از کار افتـاد و دکتر مهربـان به خدای مهربـان خـود پیوسـت. واقعـاً بایـد ایـن رنج هـا ۴۰ روز ادامـه پیـدا می کـرد تا به صبح نیمه شـعبان برسـد؛ چرا کـه دکتـر عابدیـان عاشـق اهل بیت رسـول اللـه (ص) و علی الخصوص امام زمان (عج) بود. یکی از علایق دکتر مطالعـه دربـاره امام زمـان (عج) و علایـم و آثار ظهورش بود. او عشق و ارادت خاصی به امام زمان (عج) داشت، چنـد روز قبـل از بیمـاری خواب صاحب الزمـان را دیده بود که مهدی موعود به او بشـارت داده بود که تو سـرباز من هستی و عاقبت نیز در روز نیمه شعبان به آسمان ها پر کشید.

چه توصیه ای بعنوان نکته پایانی دارید؟

متأسـفانه مسـئولین موقع تاخـت و تاز ویـروس را جدی نگرفتنـد و بـه موقـع اعلام نکردنـد؛ در ابتـدای کار هم ماسـک، دسـتکش و محلـول ضدعفونی کننـده بـه حـد کافـی در دسـترس نبـود؛ البتـه عمومـاً بـا کمبـود ایـن وسـایل مواجـه بودنـد. آن عـده از مـردم کـه همیشـه بهداشـت برایشـان مهـم بـود رعایـت کردنـد و باقـی هم همان هایـی بودند کـه موضوع را جـدی نگرفتند و هنوز هم جدی نمی گیرند. اوایل بیماری که تب و سـرفه های کرونایـی بیـن مردم، آنفلونزا و سـرماخوردگی تلقی شـد و در هجـوم بیمـاران به اورژانس بیمارسـتان بدون تعبیه هیچ حفاظی پزشـکان در معرض مسـتقیم این سرفه ها و بیمـاران قـرار داشـتند. چطور انتظار می رفت پزشـکی ماننـد دکتـر عابدیان دلسـوز و متعهد که تـا آخرین توان در بیمارسـتان بـه درمان بیماران ادامـه داد، خود به این ویروس دچار نشـود. متأسـفانه هنوز هم بعد از گذشـت یکسـال و اندی از شـروع این بیماری منحوس همچنان بی مسئولیتی ها و بی خیالی ها ادامه دارد

این مطلب بدون برچسب می باشد.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.